لطیفه ها |
نسخه دکتر بیمار:« آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!» دکتر: «مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟» بیمار: «چرا، پیچیدم دور انگشتم، ولی اثر نداشت!»
|
| |
|
مردی که در و پنجره می ساخت رفته بود خواستگاری، پدر عروس پرسید : آقا داماد چه کاره اند؟ داماد خواست کلاس بذاره گفت : من ویندوز نصب می کنم!!!
|
| |
|
یه بار یه دیوونه دنبال رئیس بیمارستان می اندازه . خلاصه رئیس بیمارستان رو تو یه بن بست گیر میاره. رئیس بیمارستان با ترس می گه از جون من چی می خوای ؟ دیوونه هه می ره با دست بهش می زنه می گه حالا تو گرگی!
|
| |
|
پسری از سربازی برای پدرش این طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : " من تراب وضع خراب !"
|
| |
|
دعای شبهای یک کودک: خدایا میدونی با این که آب کم خوردم باز جیش کردم پس کمکم کن صبح کتک نخورم آمین.. |
| |
|
سر سفره عقد عروس بله نمی گفته، داماد یکم فکر می کنه، با صدای بلند میگه: عمو زنجیر باف |
| |
|
زنه از شوهرش می پرسه از چیه من بیشتر خوشت می آد؟ از صورت زیبا و یا هیکل متناسبم؟ مرده یه نگاهی به سر تا پای زنش می ندازه و میگه از اعتماد به نفست!!!
|
| |
|
غضنفرمیره بنگاه معاملات ملکی. بهش میگن ما یه خونه داریم کنار راه آهنه سر و صداش زیاده ولی بعد از یه هفته عادت میکنی.
غضنفر میگه ایرادی نداره! این یه هفته رو میرم خونه ی داداشم
|
| |
|
غضنفر رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپی اش می پرسه : شما گرمتونه ؟ طرف می گه : نه. از سمت راستی اش می پرسه شما گرمتونه ؟ اون یکی هم می گه نه. بعد غضنفر بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن
|
| |
|
یه روز به غضنفر میگن شما در روز چقدر نون می خورین؟ میگه صبح دوتا لواش، ظهر یه تافتون، بعد از ظهر چهارتا سنگک، شب هم سهتا باگت! به غضنفر میگن پس نون بربری چی؟ میگه پس فکر کردی اینا رو لای چی می ذاریم می خوریم؟
|
| |
|
|